پرنس محمدصدرا پرنس محمدصدرا ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 6 روز سن داره
پیوند عاشقانه ماپیوند عاشقانه ما، تا این لحظه: 13 سال و 15 روز سن داره

دلنوشته هایم را می بافم برایت رج به رج

بازی های مفید جهت پرورش کودکان

    یکی از بهترین راه‌های پرورش قدرت خلاقیت کودکتان این است که پیوسته در تخیل او شرکت کنید. خوشبختانه، برخی از ابتکاری‌ترین فعالیت‌ها، ساده‌ترین آن‌ها هستند. در زیر چند بازی جالب و قدیمی ارائه شده است که می‌توانید با خانواده انجام دهید. 1. یک سوپ عجیب و غریب درست کنید. اجازه بدهید کودکتان مواد لازم سوپ را از تمام خانه انتخاب کند. هر چیز بدون خطر که در قابلمه‌ای بزرگ جا شود، برای این کار خوب است. چه کسی را باید به این ضیافت دعوت کنید؟ مادر بزرگ و حتی عروسک پارچه‌ای کودکتان می‌تواند میهمان مناسبی باشد. اجازه بدهید کودکتان تصمیم بگیرد. فایده این کار این است که استفاده از اشیاء معم...
10 شهريور 1392

فعالیتهای مفید برای نوزادان

برای اینکه فرزندانی باهوش داشته باشیم، لازم است که از دوره ی نوزادی تعلیم و تربیت را به او بیاموزیم. ما در این مطلب، روش های کارآمد و بسیار مفید برای  تقویت هوش نوزاد  را برای پدران و مادران عزیزی که به تازگی صاحب فرزند شده اند و یا قرار است به زودی صاحب فرزند شوند، آماده کرده ایم که پیشنهاد می کنیم حتما از آن بهره ببرند.   برای نوزادان خود از ۶ ماهگی زمانی که نوزاد همراه با مادر از نگاه کردن به عکس های کتاب لذت می برد، کتاب بخوانند. مادران و پدران می توانند برای نوزادان تازه متولد شده نیز کتاب بخوانند. در حقیقت مهم نیست که نوزاد چند ساله باشد .خواندن فرصت بزرگی است برای در آغوش گرفتن نوزاد...
9 شهريور 1392

یه خاطره

گل نازم دیشب چهار دست و پا رفتی سمت بابایی که اصلا حواسش بهت نبود و داشت نلویزیون نگاه می کرد یه دفعه چنگ انداختی و یه دسته موی بابایی رو کشیدی. وااااااااااای نمی دونی من چقدر خندیدم چون از اون اولش حواسم به شما بود و دوست داشتم عکس العمل ناگهانی بابا رو هم ببینم. بابا اولش خیلی شوکه شده بود و خیلی هم دردش گرفت ولی بعدش اون هم مثل من خیلی خندید. یعنی مامانی عاشقتم راستی، دیروز بعد از ظهر به شدت بوی پیاز و نعنا داغ می اومد عجیب هوس کرده بودم ولی دلم نمی اومد به بابایی بگم بره برام آش بخره آخه اون هم روزس و توی گرما بیرون رفتن واقعا سخته برای همین تصمیم گرفتم دیگه بهش فکر نکنم. تا اینکه نزدیکای غروب خانم همسایه با یه کاسه آش بزرگ اومدن دم ...
11 مرداد 1392